محل تبلیغات شما

 

حکمت، خرد، منطق، معنا و در یک کلام فلسفه وجودی تاسیس تشکیلات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پیشین و وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اکنون علی القاعده و پیش و بیش از همه پژوهشگاه میراث فرهنگی بوده است. نهادها، سازمان ها، مراکز، موسسات، ادارات  و تشکیلات مواریث فرهنگی جوامع روزگار ما اعم از مدرن و معاصر، پدیده های دنیای مدرن هستند و برآمده از درون ضرورت ها و مومات و مقتضیات دنیای مدرن. چنین نهادها و مراکز و تشکیلات و اداراتی در جوامع گذشته به مفهوم و مصداق مدرن آن نه وجود داشته است نه شناخته شده بوده است و نه اساساً و اصلاً ضرورتشان احساس می شده است. اصطلاحات و مفاهیم یا برساخته ها و ترکیب بندی های مفهومی مثل میراث فرهنگی و میراث ملموس و میراث ناملموس و میراث  و میراث معنوی و میراث طبیعی و میراث دوگانه و نظریه میراث دوگانه (dual inheritance theory) و شمار متعدد اصطلاحات و مفاهیم و برساخته ها و ترکیب بندی های مفهومی دیگر از این سنخ و جنس همه یکسر، برساخته های ذهن و فکر و عقل و فهم و نظام دانایی و ارزشی دوران جدید هستند و برآمده از درون و بستر رویدادها و تحولات و مقتضیات و مومات شرایط جدید تاریخی و جغرافیای پرچین شکن و جهان پیچیده ای که در آن به سر می بریم و چونان سیل پرخروش و موج خیز همه سنت های اعتقادی و نظام های ارزشی و  همه فرهنگ ها و جامعه ها و جمعیت های جهان را از ریشه کنده و کوبیده و با خود برده است و شماری بسیاری را به طور کامل منهدم کرده و برانداخته و آثار و اجسادشان را زیر سقف موزه های عالم مدرنش به تماشا نهاده است.

اتفاقاً بناها و بافت های معماری و محوطه های باستانی از هر نوع تا پیش از بپاخاستن توفان تحولات دوره جدید در قاره و منطقه های غربی تاریخ به مفهوم  و به مثابه مآثر تاریخی و محوطه ها و آثار باستانی  آنگونه در روزگار ما تعبیر و تعریف و فهمیده نمی شدند؛ حاجت و ضرورت به ثبت ملّی و جهانی آنها نبود چنین نهادها و سازمان ها و تشکیلاتی در جوامع گذشته وجود نداشت. فاصله و فراقی میان مردم آن اعصار و ادوار با سنّت های اعتقادی و نظام های ارزشی شان اتفاق نیافتاده بود. عالم جدید، عالم  گسل ها و گسست ها و فراق ها و فاصله ها و مغاک ها و وداع های عظیم و بی سابقه تاریخی در نوع خود است. عصر زله های سخت و سنگینی که در ارض تاریخ اتفاق افتاده است و آوار نفسگیر ستون فقرات ساختارها و سنّت های بسیاری را  درهم شکسته و بر سرمان  فروپاشیده و فروریخته است. سرقت کتیبه و کاشی و محراب این مسجد و تخریب آن اثر تاریخی و این بنای یادمانی و آن محوطه باستانی ظاهراً یک عمل مجرمانه بیش نیست لیکن وقتی عمیق تر به آنچه در درون و بیرون جغرافیای تاریخی و فرهنگی ما اتفاق افتاده است می اندیشیم متوجه می شویم چه آوارهای عظیمی از نظام های ارزشی و سنّت های اعتقادی و  مواریث فرهنگی و معنوی گذشته بر سرمان فروپاشیده است. آوارهای نفسگیری که مجال اندیشیدن و فرصت تدبیر و  امکان درانداختن طرح ها  و برنامه های اصولی  صیانت  از آثاربجای مانده  از ساختارهای فروریخته  را از ذهن و فکر و  عقل و هوش ما ربوده است.

در پس پشت طرح ها و برنامه ها و قاعده ها و قالب ها و قانون ها و قراردادها و توافقنامه های مدون ملّی بین المللی ثبت و صیانت از مواریث فرهنگی و مرمت و بازسازی و احیای بافت ها و مآثر تاریخی و حفاظت از حریم محوطه ها  و تعیین حریم و بررسی های اصولی و کاوش و کشف روشمندانه لایه به لایه  آثار محوطه ها و تدوین و تحریر و ارایه گزارش های درست و دقیق و معتمد  عالمانه و تحلیل و تبیین و تفسیرهای باستان شناختی محوطه های باستانی، فکر و فلسفه و منطق و معرفت و نیات و غایاتی است سترگ و ضرورتی اجتناب ناپذیر. جامعه ها و نظام های ی که فاقد آگاهی تاریخی و نا آشنا به پیچیدگی های دنیای مدرن و ماهیت نظام های دانایی و ارزشی و عقلانیت و تحولات نفسگیر و قیامت رویدادهای بی سابقه  دوران جدید هستند نه حاجت و ضرورت و نه اهمیت صیانت از مآثر تاریخی خود را احساس کرده اند و نه اساساً از حکمت و خرد و منطق و معرفت و معنایی که در پس پشت چنین طرح ها و برنامه ها و سعی ها و صیانت هایی هست چیزی می دانند و چیزی می فهمند.

در عصری این چنین  توفانی، توفنده، شکننده، پیچیده و به غایت خطرخیز  و به غایت  پر مخاطره و مخاطره انگیز و هولناک، صیانت از مواریث فرهنگی و مآثر تاریخی و محوطه های باستانی علی الخصوص در جامعه گرگ های عالم مدرن که چنگ افکندن و دستبرد  مواریث فرهنگی و ثبت مفاخر و مشاهیر تاریخی و فرهنگی دیگر جوامع به نام کشور خود که به نحو غم انگیز نهادینه شده است؛ بی تردید همت و هوشمندی و توجه و تفطن و دقت و مراقبت و احساس مسئولیت ویژه می طلبد و اراده و عزمی ملّی و استوار و پولادین و بهره مندی از آگاهی تاریخی  ویا به مفهوم دقیق ترخودآگاهی تاریخی. هر نظامی ی و جامعه ای که در مواجه با واقعیت ها و اوضاع پیچیده و  رویداد ها و  تحولات نفسگیر و در نوع خود بی سابقه عصر و عالمی  این چنین حساس و خطر خیز و مخاطره انگیز، خفته تر و خوابگرفته تر و غریبه تر و بی خبرتر، در مواجه با چالش ها و خطرها و مخاطرات هم از بیرون هم از درون شکننده تر و آسیب پذیر.

متأسفانه و متأثرانه می باید اذعان کرد که دولتیان و مجلسیان و قضائیان و نظامیان و  ان و مدیران خُرد و کلان جامعه پسا انقلابی میهن ما نه می دانند و نه می خواهند بدانند و بفهمند و بپذیرند در چگونه عالمی  به سر می برند و درچه عصری زله خیز و هول انگیز زندگی می کنند و چه آوارهای عظیم و سنگینی بر سر جامعه ها و جمعیت های جهان فرو ریخته است. ملت ما غم انگیزترین صورت نازیبا و مصداق چنین بی خبری و خوابگرفتگی و غفلت تاریخی پرهزینه و پرخسارت را در سالهای تیره و سرد و منجمد  دولت نامحمود نهم و دهم زیست و تجربه کرد. تجربه ای پرخسارت و پرهزینه برشانه ملک و ملت. دریغ و صد دریغ که از آن تجربه های سخت و سنگین و سال های سیاه درس عبرت نیاموختیم. سال های سیاهی که بیشترین زخم ها و آسیب ها به جامعه میراث و میراثیات و مواریث فرهنگی و مآثر تاریخی و محوطه های باستانی مُلک و ملت ما وارد آمد.

سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از جمله سازمان ها و تشکیلاتی بود که در سال های پس از انقلاب به تدریج پدید آمد و مدام دست به دست شد و از این وزارت به آن وزارت و از این نهاد ریاست جمهوری به آن نهاد ریاست جمهوری چونان توپ فوتبال برزمین بازیگران جدید پاسش دادند و دهه به دهه وصله های ناموزونی را بر آن پینه کردند تا باند های تبهکار پشت صحنه و پشت پرده آسان تر و روانتر و ایمن تر و آسوده خاطرتر ناموس میراث ملک  و ملت را به غارت برند و به ثمن بخس به بیگانه در بازار مکاره سود و سودا بفروشند. تصادفی نیست که می بینیم قباحت چنین رفتارهای شنیع و سخیف را چنان نهادهای رسمی و بنیاد های مستکبران و برکت های بی بار و برکت حمایت های پشت پرده نامدیران فرهنگ ناشناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و پیشین و وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اکنون از پیش رو برداشته اند که اینک زمزمه های شوم و خطرناک  و خائنانه دیگری از این جماعت بی تاریخ و بی خبر و بی ریشه به گوش می رسد و طرح ها و برنامه های شوم دیگری را در سر می پزند.

پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی که در زمان مدیریت مدیر ناحمید دولت نامحمود دهم که بیشترین زخمها و آسیب ها و صدمه ها را دیده بود با برآمدن دولتیان جدید متاسفانه نه تنها آن زخم ها و و جراحت و صدمه ها بهبود و التیام نیافت که متاثرانه  عمیق تر و عمیق تر هم شد. اینک که وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جامه واقعیت بر تن پوشیده است متاسفانه زمزه سهم خواهی های شوم دیگر بگوش می رسد که هم نگران کننده است هم آزار دهنده و غم انگیز.

همان نامجلسیانی که آرایشان را در انبان ناوزیری نالایق و بی کفایت و کاسبکار و کاسب پیشه ریختند و بر مسند وزارت جدید التاسیس نشاندنش اینک آمده اند سهم و غنیمت ببرند و از میراث و میراثیان سهم بستانند و پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی را به گروگان بگیرند! که البته زهی خیال باطل! پژوهشگاه میراث و پژوهشکده باستان شناسی هسته مرکزی و مغز وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ست هر آسیبی به پژوهشگاه رفیع آسیب به تمامیت میراث فرهنگی کشور است. نامجلسیان خفته و خوابگرفته دست از سهم خواهی های نامشروع و نامعقول بشویند و در جای دیگر به دنبال غنیمت بگردند و بجویند و بروند و به سنگربانان و حافظان ناموس میراث ملک و ملت خود بیش از این زخم نزنند.

 چنانکه یادآور شدیم؛ حکمت، خرد، منطق، معنا و در یک کلام فلسفه وجودی  تاسیس وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پژوهشگاه میراث فرهنگی است و زیر سقف بلند آن پژوهشکده باستان شناسی و سنگربانانش. علی الخصوص و علی القاعده در کشوری که هم به دیرینگی هم به حجم تراکم، تنوع، وسعت، کیفیت و غنای مواریث فرهنگی و مآثر تاریخی و محوطه های باستانی اش در همین جغرافیای ی اکنونش شهره آفاق است و زبانزد درمیان بسیاری از کشورهای های جهان  هم اهمیت  و راستی و درستی آن عمیق تر احساس می شود هم مسئولیت سنگین تری را برشانه مردم و مسئولان و مدیران جامعه ما می نهد. مسئولیتی بس خطیر و به غایت سنگین.

آنها که سودای توسعه اقتصاد و معیشت گردشگری را در سر می پزند و دل به رونق بازار هر چه بیشتر و بیشتر صنایع دستی کشور بسته اند باید نیک بدانند و نیک بفهمند و نیک بپذیرند که تحقّق اینها همه در گرو  تحقّق توسعه و احیای پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی است. حکمت و خرد و منطق نیز چنین حکم می کند و آنها که سودای جامعه نوین ایرانی - اسلامی را در سر دارند نیز باید نیک بدانند و نیک بشناسند و نیک ببیند و نیک بفهمند و نیک بپذیرند که تحقّق چنین جامعه ای بدون یک پژوهشگاه میراث فرهنگی قوی و پژوهشکده باستان شناسی فعال بر صحنه تاریخ و فرهنگ ملت ما و بدون حضور پر رنگ و با رمق سنگربانان مواریث فرهنگی بر صحنه جامعه معاصر ما و بدون توجه و تفطن به نقش مهم جامعه باستان شناسان و میراثیان کشور در کیفیت بخشیدن به نحوه زندگی مردم ما سراب و  فریب و توهمی بیش نیست. سنگر پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی سنگری است بس عظیم و به غایت مهم و نقشش تعیین کننده در روشن نگاه داشتن حافظه تاریخی و وحدت و انسجام و اقتدار ملی و مدنی ملک و ملت ما علی الخصوص در عصری پیچیده و خطرخیز و خطرناک. تصادفی نیست که می بینیم در سال های دولت نامحمود دشمنان ملک و ملت ما همین سنگر و سربازانش را نشانه گرفتند. به این سنگر عظیم پاسداران و حافظان نوامیس میراث ملک و ملت ما هجوم آورند و حمله ور شدند. تصادفی نیست که می بینیم در همان سال های شوم و اهریمنی در سکوت سیاه نامجلسیان و نا دولتیان و مدیران ناحمید و نامحمود نهم و دهم بسیاری از مشاهیر و مفاخر ملت ما را کشورخوانده های جعل دوره جدید به نام  کشور خود به ثبت جهانی رساندند. تصادفی نیست که می بینیم در همان سال های شوم و اهریمنی دولت نامحمود با حمایت های مستقیم و نامستقیم مدیریت های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وقت، مآثر تاریخی و محوطه های باستانی کشور ما به طور گسترده و بی سابقه مورد و تخریب و تاراج نهادها و سازمان ها و بنیادهای رسمی و غیررسمی قرار می گرد. این نیز تصادفی نیست که متاسفانه  می بینیم با برآمدن دولتیان جدید نه تنها از آن ها و تخریب ها پیشگیری نمی شود و نه تنها از تاراج ها کاسته نمی شود و غارت ها کاهش نمی یابد که با وسعت و شتاب بیشتر ادامه نیز ادامه می یابد. مجلسیانی که آری خود را در انبان ناوزیر وزارت جدید التاسیس ریخته اند می باید هم پاسخگوی افعال و اعمال ناوزیر وزارت جدید التاسیس هم  افعال و اعمال خود باشند. گمان مبرند که می توانند پژوهشگاه را به گروگان بگیرند و از سنگربانان پژوهشکده باستان شناسی غنیمت بستانند و در استان های کشور برایشان فرش های قرمز سود و سودا بر سر ناموس میراث ملک و ملت بگسترانند.

قُوت و قوّت بخشیدن به پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی ضرورتی است اجتناب ناپذیر. زخم زدن و آسیب رساندن به آن خیانتی است بس عظیم به ملک و ملت. همانگونه که فکر باطل  و فعل غلط پرهزینه و پرخسارت حق انتخاب  و انتصاب مدیران مراکزمیراث استانی به استانداران و شهرداران استان ها خیانتی بود بس عظیم که درگذشته اتفاق افتاد و جایگاه رفیع مراکز میراث استانی را تا ملعبه دست عناصر و عوامل سود و سودا تقلیل داد و دامن آسیب  و تخریب و غارت و تاراج مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی را در استان فراختر کرد . هر کلنگی که در گشودن راهی و کشیدن و نهادن ریلی و پی افکندن سدی و بنیان نهادن این یا آن مجتمعی اعم از صعنتی و تجاری و اداری و مسی و ورزشی و تفریحی و قس علی هذا بر زمین کوفته می شود بدون حضور پر رنگ و رمق و فعال کارشناسان و متخصصان وزارت میراث فرهنگی،  صنایع دستی وگردشگری علی الخصوص بدون حضور و کارشناسی و اظهار نظر کارشناسانه باستان شناسان آزموده و آگاه کشور و دریک کلام بدون توجه و تفطن به نظرات کارشناسانه آنها نه تنها آسیب ها و تخریب ها را می تواند دامن بزند که کفه هزینه اش بمرات بیشتر و سنگین تراز منفعتش برای کشور خواهد بود. اتفاقی  که عملاً در جامعه پسا انقلاب ما افتاده است. حضور کارشناسانه باستان شناسان آزموده و آگاه نه تنها و نه صرفاً به نیت و هدف پیشگیری از آسیب و تخریب ابنیه و بافت های تاریخی و محوطه ها و آثار باستانی بلکه به خدمت گرفتن و به کار بستن نظرات کارشناسانه آنها به انگیزه و با اندیشه و حکمت و خرد و هنر پی افکندن و بنیان نهادن جامعه و جهانی که هم مظاهر هم مصادیق ذوق خلاق  و ذائقه، هنری و هنرمندانگی و هویت و معنویت ایرانی را در هر جای آن بتوان به تماشا نهاد و بشود دید و زیست. و در هر جای جغرافیای پهناور آن زیر آسمان بلند آن احساس کنی در خانه خویشی و پرچم ارزش های تو اندیشه و حکمت و خرد و هنر و ذوق و ذایقه خلاق تو برزمین و زیر آسمان آن افراشته و در اهتزاز است و به آن تعلق خاطر داری و دوستش می داری. و در یک کلام در هر جای این عالم پرچم ارزش ها و آرمان ها و سنّت و میراث بشری من در اهتزاز است آنجا سرزمین من است  و به تعلق خاطر دارم و دوستش می دارم. و در هر سرزمینی که پرچم ارزش های من پرچم حکمت و خرد و هنر و باورهای اصیل و متعالی من به زیر کشیده شده است و افراشته و در اهتزاز نیست آن خاک به من غریبه است و با آن احساس دلبستگی نمی کنم و به آن تعلق خاطر نمی ورزم.

کوتاه سخن آنکه می خواهید بدانید و ببینید و بشناسید و بفهمید مردم جامعه ای، کشوری تا چه میزان در فضای وجودی در جغرافیای تاریخی و زیر آسمان ارزش ها و بر زمین معنویت و مواریث فرهنگی خویش گام برمی گیرند و به سر می برند و تا چه میزان به میراث خویش تعلق خاطر دارند؛ ببینید دستشان در برگرفتن  مواریث فرهنگی و ذخایر معنوی از نسل های پیشین تا چه میزان پر و سنگین تر است و در وانهادن مواریث فکری و فرهنگی به نسل های پسین پیشارو تا چه میزان غنی و پرمایه تر. میراثمندی یعنی با دستی برگرفتن و با دستی دیگر وانهادن. انسان هستنده ایست میراثمند. میراثمندی او مصداق گشودگی وجودی اوست در جهان. مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی او عین گشودگی وجودی آدمی است در جهان. گشودگی که روی پوسته نازک، سرد، شکننده و ظریف سیاره ای اتفاق افتاده است که گویی  چونان انسان در میان صدها و صد ها میلیارد غبار کیهانی دیگر یگانه است و بی همتا. غبار کیهانی که روی پوسته نازک، سرد، شکننده و ظریفش هستنده ای افق گشوده است که می سازد و می آفریند و از خود میراث به جای می نهد و حرکات و سکنات عالم را رصد می کند. مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی و آثار باستانی از کهن و متقدم و ساده ترینشان گرفته تا ظریف و پیچیده و متاخرترینشان همه یکسر مصادیق گشودگی وجودی انسان در جهان هستند. مصادیقی که هر بار می توان آنها را از نو کشف کرد و به بازخوانی فراخواند و معناکاوی  کرد. باستان شناسان اینک در صف مقدم هم صیانت از چنین مصادیقی ایستاده اند هم در کشف و بازخوانی آنها می توانند مراجع قابل اعتماد باشند و حجم عظیمی از منابع و اطلاعات جدید را در اختیار عالمان رشته ها و سپهرهای شناختی دیگر قرار دهند.

حکمت اله ملاصالحی، دانشگاه تهران: 1/8/1398 هجری خورشیدی

پ

یادداشت دکتر حکمت اله ملاصالحی درباره پژوهشگاه میراث فرهنگی

یادداشت دکتر حکمت اله ملاصالحی درباره گزینه وزارت میراث فرهنگی

هشدارهای استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی درباره وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

های ,ها ,میراث ,فرهنگی ,تاریخی ,جامعه ,ها و ,تاریخی و ,فرهنگی و ,مواریث فرهنگی ,و به ,پژوهشکده باستان شناسی ,پژوهشگاه میراث فرهنگی ,میراث فرهنگی، صنایع ,وزارت میراث فرهنگی،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بال پروازم